در دههی ۴۰ مدل ریش و موی مردان جوان ایرانی بنا به مد روز چندین بار تغییر کرد: اول خط ریش چکمهای مد شد، بعد موی بلند و سپس نوبت به گذاشتن ریش و سبیل رسید؛ و البته نمیتوان نقش «فیدل کاسترو» رئیسجمهور انقلابی کوبا را در این آخری بیتاثیر دانست. با این حال مردان جوان تهرانی باز هم سبیل را به ریش ترجیح میدادند و آنها هم که ریش میگذاشتند بیشتر از طیف دانشگاهیان، روشنفکران و هنرمندان بودند.
در بهمنماه ۱۳۴۰ گیتی سیمانتوب، خبرنگار مجلهی زن روز، برای اینکه دریابد ریشوهای تهرانی، که به نظر میرسید جوانانی در ردهی سنی ۱۹ تا ۲۵ ساله باشند، چرا ریش میگذارند، آیا تحت تاثیر مد قرار گرفتهاند یا علت دیگری دارد با چند نفر از آنان گفتگو کرد.
علاوه بر آن عکس واحدی را هم از یک مرد را با شکلهای مختلف، اعم از با ریش، بی ریش، با سبیل، بدون ریش و سبیل به ۱۰۰ زن جوان نشان داد تا نظرشان را در این باره جویا شود؛ پاسخهای آنان جالب توجه بود. در ادامه بخشی از این گزارش جذاب (گفتگو و نظرسنجی) را که بهمنماه سال ۴۹ در شماره ۳۰۶ مجلهی زن روز منتشر شد میخوانیم:
«کفسایی» چهرهی مرد را یک نوع قرطیبازی و اطوار زنانه میدانم
یک دانشجوی دانشکدهی ادبیات تهران:ای بابا، حالا ریش هم شد سوژهی عکس و خبر؟ مگر سوژه در دنیا قحط است. پدران ما از عهد هخامنشیان تا چهل سال پیش ریش میگذاشتند. تمثال کدام شاعر مشهوری هست که روی چانهی او یک ریش بزی به آدم دهنکجی نکند؟! تا دنیا دنیا بوده مرد را با ریش و سبیل «آقا» میشناختهاند و حالا در این سی چهل سال اخیر است که کارخانههای تیغسازی برای اینکه کیسهشان را پر کنند و کالاهای بُرندهی خود را با ریش مردان آشنا سازند. مد «بیریش» را در جهان تبلیغ میکنند و مذکر ریشتراشیده و ادوکلنزده و کرممالیده را جنتلمن و آقا به حساب میآورند؛ اما من یک نفر که مخالف آرایش مردانه هستم «کفسایی» چهرهی مرد را یک نوع قرطیبازی و اطوار زنانه میدانم.
دلیل هیچ انگیزهی خاصی نیست جز نوجویی
یک استادیار دانشکدهی اقتصاد در دانشگاه ملی تهران [شهیدبهشتی کنونی] با ریش پرفسوری: نه خانم، ریش گذاشتن دلیل هیچ انگیزهی خاصی نیست جز نوجویی. یک نوع سرگرمی است. یک نوع بازی و شوخی دلچسب اجتماعی است. چرا بیجهت سعی دارید به این امر کوچک دنبالهی بادبادک بچسبانید و از روی آن آدم ریشو را به دست روانکاو بسپارید. من خودم ریش گذاشتهام، زیرا خواستهام کار تازهای بکنم و یک قیافهی دیگر از خودم بسازم. والسلام نامه تمام.
دخترها مرا تشویق به ریش گذاشتن کردند
یک فیلمبردار فیلمفارسی: راستش این است که دخترها مرا تشویق به ریش گذاشتن کردند. یک دوستدختر داشتم که چند بار گفت: «علی اگر تو ریش بگذاری خیلی بهت میاد» و من هم برای اینکه دل او را نشکسته باشم چانهی مبارک را با پشم مو آراستم!
ریش اعتماد به نفس بیشتری به من داده
یک نقاش: یک روز صبح ریشتراش برقیام از کار افتاد مجبور شدم با ریش نتراشیده مشغول به کار شوم. شب وقتی که مطابق معمول دست از کار میکشیدم پی بردم که همین ده دقیقه صرفهجویی وقت ریش تراشیدن به مقدار زیاد کارهایم را جلو انداخته است. چند روزی که گذشت احساس کردم که هیچ علاقهای به ریش تراشیدن ندارم. البته احساس نمیکردم که زیباتر شدهام، ولی احساس راحتی و طبیعی بودن بیشتری میکردم. در زیر سایهی این ریش دچار این احساس شده بودم که قیافهی یک مرد کامل را پیدا کردهام و دیگران بیشتر رویم حساب میکنند. من مخلص ریشتراش خودم هستم. اگر از کار نیفتاده بود به طور اتفاقی عادت به ریش گذاشتن پیدا نمیکردم. در حال حاضر این ریش اعتماد به نفس بیشتری به من داده و باعث شده تعادلی را که مدتها بود به دنبالش میگشتم به دست آورم. من بهخوبی میدانم که در اکثر جوامع تعداد بیشماری «ضد ریش» وجود دارد که به آزار و اذیت و تمسخر ریشوها میپردازند، ولی خوشبختانه در پناه اعتمادی که این ریش به من داده است بهخوبی توانستهام در برابر نیش زبان «ضد ریشها» و حملههای مداوم آنها مقاومت کنم. از همهی اینها گذشته زنم مرا این شکلی بیشتر میپسندد و میگوید: «عزیزم تو مردتر شدهای»! و این از همه مهمتر است مگر نه؟
یک تست جالب
ما پنج عکس را که در این صفحه چاپ شده است به... صد نفر خانم نشان دادیم. همانطور که مشاهده میکنید این عکسها مردی را نشان میدهند که به هیچ وجه ریش و سبیل ندارد، ولی بهتدریج به کمک یک آرایشگر ماهر صاحب ریش و سبیل کامل میشود. از خانمها سوال کردیم که کدام قیافهی این مرد را بیشتر میپسندند و به کدام قیافههای او بهتدریج نمرهی کمتری میدهند، پس از بررسی پاسخها اینطور نتیجهگیری شد که زنها: شکل شمارهی یک را بیش از همهی شکلها پسندیدهاند و بعد به ترتیب به شکلهای شمارهی ۵، شمارهی ۴، شمارهی ۳ و آخر از همه شمارهی ۲ نمرهی بیشتری دادهاند. پس خانمها این مرد را بدون ریش و سبیل بسیار زیبا و با سبیل نازک بسیار زشت تشخیص دادند.
اظهار نظر خانمها دربارهی این پنج قیافه اینچنین بود:
شکل شمارهی ۱- جذاب، مدرن و دوستداشتنی.
شکل شمارهی ۵- اطمینانبخش، هنری و مهربان است.
شکل شمارهی ۴- جدی، عاقل، مهربان و فهمیده است (البته عدهی معدودی هم معتقد بودند که این قیافه ناراحتکننده و گزنده است.)
شکل شمارهی ۳- به نظر عدهای جذاب... و هنری میآمد و به نظر عدهای نمایشگر مردی انقلابی، ناراحت و نامطمئن بود.
شکل شمارهی ۲- همهی زنها بدون استثنا این مرد را با سبیل نازکش مسخره، مضحک، زننما، بیخبر از مد و قدیمی میدانستند.